جدول جو
جدول جو

معنی گوهر آور - جستجوی لغت در جدول جو

گوهر آور
پدید آورنده گوهر موجد جواهر: گاوی کنند و چون صدف آبستن اند لیک از طبع گوهر آور و عنبر فکن نیند. (خاقانی)
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

پدید آورنده گوهر موجد جواهر: گاوی کنند و چون صدف آبستن اند لیک از طبع گوهر آور و عنبر فکن نیند. (خاقانی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گوشت آور
تصویر گوشت آور
گوشت آورنده، آنچه فربهی بیاورد، پرگوشت، فربه
فرهنگ فارسی عمید
آنچه که گوشت آورد آنچه بفربهی گراید، پر گوشت فربه: بزرگ سر گوشتاور و سپید که بزردی زند
فرهنگ لغت هوشیار
دارای گوهر خداوند جواهر، دارای نژاد نیک نژاده اصیل، دارنده جوهر (تیغ و شمشیر و جز آن) جوهر دار: جود و عدلش هر دو نعمت ساز و محنت سوز باد دست و تیغش هر دو گوهر بار و گوهر دار باد (معزی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گوهر پرور
تصویر گوهر پرور
آنکه مروارید را پرورش دهد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گوهر بار
تصویر گوهر بار
نثار کننده گوهر، بارنده گوهر
فرهنگ لغت هوشیار
آنچه از آن گوهر آویخته باشد (گوش و غیره) : ز نعلکهای گوش گوهر آویز فکندی لعلها در نعل شبدیز. (نظامی)
فرهنگ لغت هوشیار
گوهر آموده: ورای همه بوده ای بود او همه رشته گوهر آمود او. (نظامی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گوهر گیر
تصویر گوهر گیر
گیرنده جواهر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زور آور
تصویر زور آور
زورمند نیرومند پهلوان، آنکه با دیگری با زور و جبر رفتار کند
فرهنگ لغت هوشیار
خرنده جواهر، نوازنده شاعر و سخنور: جهانی بگوهر بر انباشتم که چون شاه گوهر خری داشتم. (نظامی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لور آور
تصویر لور آور
ظرفی فلزی که در آن روغن و غیره کنند دبه روغن
فرهنگ لغت هوشیار